آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

♥آوینا دختر پاک آریایی♥

...

وقتی پدره آدم شوخی اش بگیرد و شیطنتش گل کند این ماجرا بر سر ما می آید: پدرم : من: مامانم: صرفا جهت خنده! ...
23 تير 1392

10 ماهگی و جشن دندونی:

دختر قشنگم با چهار روز تاخیر جشن پایان ده ماهگیت رو گرفتیم و این جشن کوچک مصادف شد با جشن دندونیت.بله بالاخره 2 تا از مروارید هات بیرون اومد و فرصتی شد تا با پختن یه آش دندونی خوشمزه که دستورشو از خاله مریم عزیز گرفتم یه مهمونی خانوادگی بگیریم . زیبای من 10 ماهگیت  مبارک دخترم مواظب دندونای خوشگلت باش،مسواک یادت نره،امیدوارم مرواریدای خوشگلت همیشه سالم بمونن و هیچوقت نیاز به دندون پزشک پیدا نکنی... ...
22 تير 1392

چشمانت مرا شاعر کرد...

                                                         دلم میخواهد قاب عکسی از چشمانت بسازم و بگذارم بر طاقچه اتاقم تا دلواپسی هایم در برق نگاهت بی معنا شود دخترم بدون شرح پ.ن: برای دوستانی که در مورد پی نوشت قبلی سوال پرسیده بودن،باید بگم یه چکاپ سلامتی بود واسه آوینا جانمون که باید تو 10 ماهگی انجام میشد.نگران اون موضوع بودم،که خد...
13 تير 1392

آوینای ما:

                               دختر قشنگ ما الان 9ماه و نیمه ای.تواناییهات خیلی بیشتر شده،خودت میتونی با کمک میز و صندلی و ...بلند شی وچند قدمی ام با گرفتن وسایل حرکت کنی،بعد از اینکه از ایستادن خسته شدی خیلی محتاطانه زانوهاتو خم میکنی ومیشینی بعد از 3ماه بد خوابی توشب دو سه شبه بهتر میخوابی،خیلی گرمایی هستی اگه یه ذره گرمت بشه نمیتونی بخوابی و باید کولر روشن کنیم برات هنوز عادت خوابیدنت مثل قبله ینی قبل از خواب یه صدای مخصوص از خودت مثل مممممممممممممم در میاری،بابا حسن اسمشو گذ...
7 تير 1392

شروع فصل گرما:

امروز اول تیرماهه،دخترم اولین بهار زندگیشو گذروند و به اولین تابستون عمرش رسید.پر انرژی میریم به استقبال فصل گرم تا باهم یه عالمه خوش بگذرونیم،بخندیم،لذت ببریم ومن هرروز پا به پات بچگی کنم.این فصلم که تموم شه تو یه بهار و یه تابستون و یه پاییز و یه زمستونو دیدی،به قول نیما یوشیج بعد ازین دیگه همه چیز دنیا تکراریست جز مهربانی ها پیش به سوی تابستان   ششمین سالگرد ازدواج منو پدر بود امروز.در کنار دخترم جشن کوچولو گرفتیم...       ...
1 تير 1392
1